سردیس آیت الله جهانگیرخان قشقایی کد SCD-061
حکیم میرزا جهانگیرخان قشقایی در چهل سالگی برای خرید از بازار اصفهان و تعمیر تار به آنجا رفته بود، علاقه مند به آموختن در حوزه علمیه اصفهان شد و پس از مدتی از مدرسان آن شد و تا آخر عمرش در آنجا ماند. او در علوم دینی، فلسفه و عرفان صاحب نظر بوده است.
حکیم میرزا جهانگیرخان قشقایی، (۱۲۰۶ تا ۱۲۸۹ خورشیدی)، متولد شهرستان دهاقان از مجتهدان شیعه بود. پدرش از طایفه دره شوری[تیره نره ئی] ایل قشقائی و مادرش اهل شهرستان دهاقان و دختر یکی از خوانین این شهر بوده است. او تا چهل سالگی، مانند دیگر مردم شهر دهاقان، به دامداری مشغول بوده است و در خانه حاکم دهاقان زندگی می کرده است. اما در چهل سالگی، او که برای خرید از بازار اصفهان و تعمیر تار به آنجا رفته بود، علاقه مند به آموختن در حوزه علمیه اصفهان شد و پس از مدتی از مدرسان آن شد و تا آخر عمرش در آنجا ماند. او در علوم دینی، فلسفه و عرفان صاحب نظر بوده است.
مخالفت با علم فلسفه در زمان حکیم جهانگیرخان قشقایی به قدری زیاد بود که جلال الدین همایی می نویسد: «مرحوم جهانگیرخان قشقایی فلسفه را در اصفهان از تهمت خلاف شرع و بدنامی کفر و الحاد نجات داد. سهل است که چندان به این علم رونق بخشید که فقها و متشرعان نیز آشکارا با میل و علاقه روی به درس فلسفه نهادند؛ و آن را مایه فضل و مفاخرت می شمردند.».
داستانی در رابطه با جهانگیرخان قشقایی گفته شده است که روزی برادرش غلامرضا خان وی را به ولایت دعوت می کند که مجلس بزرگی بوده است و از انواع غذاها هم در سفره مهمانی خان وجود داشته اما جهانگیرخان از خوردن غذا امتناع می ورزد و چیزی از سفره غذای برادرش نمی خورد، در مقابل می گوید ببینید در خانه آن چوپان آیا دوغ و نان خشکی هست که من بخورم یا نه؟
غلامرضاخان از رفتار برادرش ناراحت شده و هر چه میگوید از این غذاهای رنگین بخور. جهانگیرخان امتناع میورزد وقتی دلیل را می پرسد جهانگیرخان مشتی از برنج را برمیدارد و فشار می دهد که ناگهان از ناخن هایش خون بیرون می زند و به برادرش می گوید می بینی؟ این اموالی که تو داری همه از خون مردم ساخته شده و حرام است من به حرام لب نمیزنم. جهانگیر نان خشک و دوغ چوپان را که نان حلالی داشته می گیرد و می خورد و فوراً به سراغ درس و بحث خود بر می گردد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.