فرهاد از عشاق مشهور و ناکام ادب فارسی و عاشق افسانه ای شیرین و رقیب خسرو پرویز بود. در متون تاریخی و ادبی قدیم اشاره ای به شخصیت او نشده است اما در بعضی از کتابهای قدیم از فرهاد سپهبد و در بعضی دیگر از فرهاد حکیم نام برده شده است که مهندس بود و کار ساختن بعضی از نقوش در بناهای عصر خسرو پرویز به او منسوب است.
از سده ششم قمری به بعد که نظامی گنجوی در داستان خسرو و شیرین ماجرای عشق او و شیرین را به نظم درآورد، شهرت او در ادب فارسی از خسرو نیز فراتر رفت. در این داستان وی، حجار و مهندس و انسانی ساده دل و یکرنگ، به غایت نیرومند و مستغنی از مال و سخت استوار است.
بر طبق افسانه ها فرهاد در ماموریتی شیفته شیرین شد امّا خسرو پرویز او را به کندن کوه بیستون واداشت، با این شرط که اگر در این کار توفیق یافت، شیرین را به او واگذارد، اما به این امید که او جان بر سر این کار ببازد. او با شوق و توانایی خاصی به این کار پرداخت و پاره های سنگین کوه را که ده مرد از برداشتن آن عاجز بودند، کَند. گویند به تحریک خسرو پرویز پیرزنی به دروغ خبر مرگ شیرین را به او داد و او به شنیدن این خبر تیشه خود را بر فرق خویش کوبید و در دم جان سپرد.
شخصیت فرهاد همچون اسطوره پاکبازی عشق و پایمردی در هاله ای از افسانه در شعر و ادب فارسی عرضه شده است و بر محور داستان عشق او به شیرین و رقابتش با خسرو پرویز داستانهای منظوم بسیاری به وجود آمده است که به رغم برخی اختلافات در اساس با هم اشتراک دارد. همچنین در ادبیات ایران آمده که لاله از خون فرهاد از زمین برخاسته است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.